مهمونی خونه خاله حلیمه
1392/3/30 سلام دیروز بعد از ظهر خونه خاله حلیمه دعوت بودیم. همون دوره ماهانه باباییه ریحانه هم شب قبلش همراه آقاجون و عزیز رفت تهران برای عمل قلب عزیز. ظهر وقتی خونشون زنگ زدم ریحانه گوشی رو گرفت و کلی صحبت کردیم. گفت بعد از ظهر میخوام بیام خونه خاله حلیمه. گفتم چی میپوشی؟ گفت پالتو. گفتم هوا گرمه پالتو نپوش. گفت: نه خاله حلیمه منو دوست داره وقتی اومدم اونجا برام کولر روشن میکنه خنک بشم. بعدم گفت من آژانس میگیرم میام دنبال شما با هم بریم خونه خاله. بعد از ظهر هم مامانی و ریحانه با ماشین خودشون اومدن و ریحانه میگفت مامانی رانندگی کرد کیف داد. وقتی طهورا جون اومد یه...
نویسنده :
خاله مرمر
13:58